محل تبلیغات شما

______________________________________________________________________________________

خوانش شعری از سیدحسن حسینی به مناسبت میلاد خجسته حضرت زینب(س)

ر شاعران مُضطر، با نام تو چه کردند؟! ر

 

خوانندگان و خواهندگان مشتاق شعر و ادبیات انقلاب اسلامی، بی هیچ تردیدی با نام بلند و پرفروغ سیدالشعرای شعر انقلاب سید حسن حسینی» آشنا هستند. شاعر بلند آوازه ای که به خاطر برخورداری از دانش و بینش گسترده ادبی، و خلق و آفرینش آثاری فاخر و ارجمند در حوزه های نظم، نثر و پژوهش، نقشی تاثیرگذار در باروری و بالندگی شجره طیبه ادبیات انقلاب اسلامی داشت.

     در بررسی آثار منظوم و منثور حسینی اما - پیش و بیش از هر چیز - باید بر باورمندی و تعهد دینی» اش دست گذاشت و سیمای او را از این منظر به تماشا نشست. شاعری که متاثر از  سیره و سلوک دینی و انقلابی مصلحان دین آگاه و روشن اندیشی چون امام خمینی، آیت الله طالقانی، استاد مطهری، آیت الله بهشتی، دکتر شریعتی و جلال آل احمد بود و منظومه فکری اش بر مدار ایمانی و مسلمانی می چرخید. شاعری که به راستی و درستی آمیزه ای از درد» و درک» مسلمانی بود و در صراط مستقیم توحید و رستگاری گام بر می داشت. شاعری آرمانی و عاشورایی که از دیو و دد بیزار بود و همچون مولانا با چراغ و آینه به دنبال انسان می گشت. انسانی روشن که برای گرفتاران گرداب بلا کشتی نجات» و برای گم شدگان وادی ظلمت مشعل هدایت» است. شاعری که با واژه به واژه شعرهایش عاشورا را نفس می کشید و کربلا را می سرود.

     آری، نام بلند و روشن سیدحسن حسینی» با شعر دینی و آیینی روزگار ما - بخصوص شعر عاشورایی - پیوندی ناگسستنی دارد، چنان که به درستی می توان از وی به عنوان یکی از پایه گذاران شعر دینی و آیینی بعد از انقلاب نام برد. شاعر رشید و رسالت مداری که برای ایفای رسالت انسانی و اجتماعی خویش، پا به وادی ادبيات گذاشت و با اقتدا به شاعرانی چون سیدعلی گرمارودی و طاهره صفارزاده در تحکیم و تثبیت شعر مدرن دینی گام برداشت.

     شاعران نسل انقلاب حسینی را با مجموعه شعرهمصدا با حلق اسماعيل» که جز نخستین آثار منتشر شده در دهه اول انقلاب است می شناسند. این دفتر شعر در سال 1363 به همت حوزه هنری چاپ و منتشر گردید. همصدا با حلق اسماعیل» هر چند یک مجموعه شعر مستقل عاشورایی نیست، ولی از آنجا که شعرهای مرتبط با عاشورا – در صورت و سیرت – حجم قابل توجهی از این دفتر را به خود اختصاص داده است، این مجموعه شعر را نیز می توان به نوعی یک مجموعه شعر عاشورایی به شمار آورد. سیدالشعرای انقلاب اسلامی در قاب و قالب شعرهای این صحیفه، غیرت عاشورایی خود را به عنوان یک شاعر مسلمان روشن اندیش به صورت تمام قد به تماشا گذاشته است. تاثیرپذیری شاعر از حماسه سرخ حسینی در آیینه بی غبار شعرهای این دفتر به روشنی قابل مشاهده است. بخصوص در شعرهای لاله رخان»، وداع»، سرود سوم»، وصیت» و نفرین». معروف ترین شعر عاشورایی این دفتر غزل وداع» است که به خاطر زبان سهل و ممتنعی که داشت در آن سال ها بسیار مورد اقبال و استتقبال قرار گرفت و زمزمه مردان و جوانمردان و پهلوانان شد:

می روم مادر که اینک کربلا می خوانَدَم

از دیار دور یار آشنا می خوانَدَم

مهلت چون و چرایی نیست مادر، الوداع!

زان که آن جانانه بی چون و چرا می خواندم  

وای من گر در طریق عشق کوتاهی کنم

خاصه وقتی یار با بانگ رسا می خواندم

بانگ هل من ناصر» از کوی جماران می رسد

در طریق عاشقی روح خدا می خواندم

می روم آنجا که مشتاقانه با حلقوم خون

جاودانْ تاریخ ساز کربلا می خواندم

ذو الجناح رزم را گاه سحر زین می کنم

می روم آنجا که نای نینوا می خواندم . (1)

این شعر که از زبان یکی از رزمندگان دفاع مقدس سروده شده است، جان و جهانی عاشورایی و لهجه ای کربلایی دارد. چنان که ضیاءالدین ترابی در نقدی که بر این شعر نوشته است با تاکید بر این دقیقه می گوید:

     شاعر شعر خود را با خبر از سفری آغاز می کند. سپس در بیت دوم به ضرورت آن می پردازد و در بیت سوم به توضیح واژه یاری» که در بیت آمده می پردازد و در بیت چهارم بین قیام تاریخی امام حسین(ع) و قیام مردم مسلمان ایران رابطه ای تنگاتنگ ایجاد می کند و نیز بر راه شهیدان که ادامه همان راه سالار شهیدان کربلاست تاکید می ورزد و پس از توضیحی که در بیت پنجم در این باره می دهد با به کارگیری ترکیب های ذوالجناح رزم»، و نای نینوا» ضمن محکم کردن گره های عاطفی شعر، فضایی عاشورایی و کاملا به شعر می بخشد.» (2)

 علاوه بر شعرهایی که در قالب های غزل، مثنوی، نیمایی سروده شده اند، تقریبا تمام رباعی های این دفتر نیز که حجم قابل توجهی از کل این مجموعه شعر را به خود اختصاص داده است – به صورت مستقیم و غیرمستقیم – لهجه عاشورایی دارند. رباعی های معروفی که در دوران دفاع مقدس زمزمه روز و شب رزمندگان در جبهه ها بود، از جمله دو رباعی زیر:

شوریده سری که شرح ایمان می کرد

هفتاد و دو فصل سرخ عنوان می کرد

با نای بریده نیز بر منبر نی

تفسیر خجسته ای ز قرآن می کرد (3)

***

دریا به طلب از برهوت تو گذشت

یک قافله نعره در سکوت تو گذشت

آن روز اگر چه تشنه بودی، اما

صد رشته قنات از قنوت تو گذشت (4)

     اما در میان همه آثاری که از حسینی منتشر شده است، هیچ دفتری از نظر انسجام ساختاری، ارجمندی مضمون و برخورداری از مولفه های زیباشناختی به پای مجموعه شعر عاشورایی گنجشک و جبرئیل» نمی رسد. تعلق خاطر حسینی به این مجموعه شعر عاشورایی تا حدی بود که وصیت کرد تا این کتاب را به عنوان شفیع» بعد از وفاتش با او دفن کنند. چاپ این مجموعه شعر در سال 1370 به راستی اتفاقی خجسته در شعر آیینی روزگار ما بود. اتفاقی که ذهن و زبان بسیاری از شاعران انقلاب را به سمت شعر سپید و بهره برداری از ظرافت ها و ظرفیت های آن برای بیان مضامین دینی متمایل کرد. در این نوشتار، به اغتنام فرصت می خواهیم به خوانش شعری از این مجموعه بنشینیم. شعر روایت پانزدهم» که به اسوه صبر و صلابت حضرت زینب(س) تقدیم شده است. شعری که سند آبروی زن مسلمان» است:

     پلک صبوری می گشایی/ و چشم حماسه ها/ روشن می شود/ کدام سر انگشت پنهانی/ زخمه به تار صوتی تو می زند/ که آهنگ خشم صبورت/ عیش مغروران را/ منغص می کند/ می دانیم/ تو نایب آن حنجره ی مشبّکی/ که به تاراج زوبین رفت/ و دلت/ مهمان سرای داغ های رشید است/ ای زن !/ قرآن بخوان/ تا مردانگی بماند/ قرآن بخوان/ به نیابت کل آن سی جزء/ که با سر انگشت نیزه/ ورق خورد/ قرآن بخوان/ و تجوید تازه را/ به تاریخ بیاموز/ و ما را/ به روایت پانزدهم/ معرفی کن/ قرآن بخوان/ تا طبل هلهله/ از های و هوی بیفتد/ خیزران/ عاجزتر از آن است/ که عصای دست/ شکست های بزک شده باشد/ شاعران بیچاره/ شاعران درمانده/ شاعران مضطر/ با نام تو چه کردند ؟/ تاریخ ِ زن/ آبرو می گیرد/ وقتی پلک صبوری می گشایی/ و نام حماسی ات/ بر پیشانی دو جبهه ی نورانی می درخشد:/ زینب!» (5)

شاعر در روایت پانزدهم» به دنبال پرده برداری و رونمایی از سیمای حماسی و عاشورایی حضرت زینب(س) است که زیر آوار تحریف و جهل و خرافه به فراموشی سپرده شده است. رونمایی از سیمای روشن زنی سربلند که به رغم روایت زرد و مغموم بعضی از شاعران، کاشف زیبایی های کربلا و عاشوراست. زنی که تاریخ از تکلم نام بلندش به خود می بالد. و چه اندک و کم شمارند شاعرانی که در تکلم نام روشن او به لکنت نیفتند و با زبان شعر از سیمای سرخ و حماسی او رمزگشایی کنند.

هر چند بعد از انقلاب اسلامی - بخصوص در دهه شصت - در شعر عاشورایی قرائت حماسی و معرفتی جایگزین قرائت صرف ماتمی و مرثیه ای شد، ولی واقعیت این است که در دهه های بعد، به خاطر غلبه رویکرد شورآفرینی در شعر آیینی و هیئتی، دیگر بار قرائت ماتمی از قرائت حماسی سبقت گرفت و لهجه طیفی از شاعران و مداحان به لهجه شعرهای مذهبی پیش از انقلاب برگشت. شعرهایی که مرکز ثقل آنها تحریک احساسات» مخاطبین به قصد شورآفرینی صرف است. حال آن که یکی از مولفه های شعر آیینی اصیل، پایبندی به صدق واقعه» و پرهیز از تحریف وقایع تاریخی است. دقیقه ای که همواره مورد تاکید عالمان روشن اندیش دینی و مقام معظم رهبری بوده است. متاسفانه با همه تاکیدات، همچنان طیفی از شاعران و مداحان به نگاه تک بعدی به حضرت زینب در شعر آیینی بسنده کرده اند و سیمای پیام آور کربلا را به صورت مسخ شده و نیمرخ بر بوم شعر به تصویر کشیده اند که جفایی بزرگ در حق عقیله بنی هاشم است.

این کاستی و ضعف در اشعار تعزیه خوانان از بسامد بالاتری برخوردار است. برای مثال در پاره ای از اشعار تعزیه خوانان، حضرت زینب(س) در قامت زنی مضطر، افسرده، ستم کش، زار و نالان، اسیر زندان تقدیر، مغضوب کینه چرخ فلک، و. خودنمایی می کند که با سیمای حقیقی و عاشورایی او هیچ گونه قرابت و سنخیت معقول و مقبولی ندارد. زنی که شبیه خوانان در تعزیه معرفی می کنند، زنی است که تقدیر» گلیم بختش را سیاه بافته است، از همین رو جز نفرین به زمین و زمان و روزگار کج کردار کار دیگری ندارد! چنان که در بخشی از شعرهای تعزیه از زبان امام می شنویم که: راضی گشتم که زینب خوار گردد!!»

شهید سعید عبدالکریم هاشمی نژاد در نقد این آموزه های جعلی که به نام دین و از زبان بزرگان دینی در میان مردم ترویج می شود، می گوید: آیا این با منطق سازش دارد که ما به آن حضرت و یاران عزیزش نسبت خواری و ذلت بدهیم! اگر حسین(ع) می خواست بانوی قهرمان کربلا یعنی زینب خوار گردد، در برابر یزید تسلیم می شد و با او بیعت می نمود، ولی فرزند پیغمبر نه تنها برای نجات خواهر بزرگ خود از خواری بلکه برای نجات اسلام و انسان ها از ذلت و ننگ آن فداکاری عجیب و فوق طاقت بشری را انجام داد.حضرت امام حسین(ع) می فرماید: این ناپاک مرا بین دو کار مخیر ساخت. یا ذلت را بپذیرم و در برابرش تسلیم شوم یا آنکه کشته شوم، اما از ما خاندان، ذلت و خواری به دور است، نه خدا برای ما ذلت می خواهد و نه پیامبرش و نه مؤمنین و پاکدلان و نه دامن های منزهی که ما را در میان خود پرورش داده است.» (6)

اما شما با خواندن روایت پانزدهم» پیش و بیش از هر چیزی احساس غروری حماسي مي ‌كنيد. چرا که حسینی در گنجشک و جبرئیل» با مجاهدتی زینب گونه به دنبال تکثیر ریشه و اندیشه» عاشورا و تحلیل هنرمندانه و شاعرانه فلسفه قیام حسینی است. گویی شاعر پس از روز واقعه» همدوش زینب بر فراز تاریخ ایستاده و دل نگران غبار تحریفاتی است که شاعران صورت بین بر چهره عاشورا می پاشند. شاعران مضطری که چشم زیبابین ندارند و عاشورا را از چشم دنیابین یزید روایت می کنند. شاعران دریغاگویی که از تلفظ و تنفس آیه روشن ما رایت الا جمیلا» عاجزند و در تعریف زینب، واژه ای جز آه و آوخ» ندارند! شاعران درمانده ای که قدشان به ارتفاع فهم هیهات مناالذله» نمی رسد و در کربلا چیزی جز شمر و یزید و خولی و حرمله نمی بینند‌. در اینجاست که شاعر خطاب به زینب که وارث داغ های رشید است می گوید:

شاعران بیچاره

شاعران درمانده

شاعران مضطر

با نام تو چه کردند ؟!

در این کوفه بازار جهل و خرافه، شاعر رسالت خود را بازتاب صدای حماسی زینب می داند. بازتاب صدای روشن زنی که تاریخ در مقابل استقامت او زانو زده است. از همین روست که واژه به واژه اين شعر عاشورايي در جان ما لذتي آميخته با حماسه و سربلندی مي ‌ريزد. بيان محكم و فاخر شاعر، مضمون بكر و با طراوت، واژگان نجيب و غيرت ‌مند و محتوای برگرفته از آموزه‌های اصيل ديني به اين شعرعاشورايي شرافتي مي‌ بخشد كه هر انساني از خواندن آن - به سهم خود - حظِ معنوی مي ‌برد.

حسيني در مجموعه شعر گنجشک و جبرئیل» در راهی نو گام برداشته و تجربه ای جدید را آزموده است. چرا که انتخاب قالب سپید برای بیان مضامین دینی و آیینی در زمان حسینی تجربه ای سخت و پر مخاطره بود. زیرا در آغاز انقلاب بسیاری از شاعران مسلمان قالب های نیمایی و نو را قالب های لائیک می دانستند و برای بیان مضامین دینی گرد این قالب ها نمی چرخیدند. در واقع بزرگانی چون گرمارودی و صفارزاده – از نسل شاعران مسلمان پیش از انقلاب - و سلمان هراتی، سیدحسن حسینی و قیصر امین پور از نسل شاعران انقلاب با انتخاب قالب های نو(نیمایی، سپید و آزاد) برای بیان مضامین دینی، دست به تابو» شکنی زدند و تهمت لائیک» بودن را از پیشانی این قالب ها پاک کردند. 

دقیقه دیگری که به ارجمندی شعر روایت پانزدهم» افزوده است، تقید و پایبندی شاعر به ادب توحید» و و آداب ستایشگری اهل بیت و پرهیز از فرو افتادن در چاه و چاله غالی گری و کژتابی های مضمونی و اعتقادی است. استاد سید علی گرمارودی در بخشی از یادداشتی که بر مجموعه شعر گنجشک و جبرئيل» نوشته است، با تاکید بر این دقیقه می گوید: سيّد حسن حسيني در مجموعه والا و ارزشمند گنجشک و جبرئيل» بنايي نو نهاده است که در آن، نه ذرّه‏ ای ادب توحيد خدشه ديده است و نه در توصيف اهل‌ بيت به حوزه ‏های غلوی که در شمع جمع» فؤاد کرماني و امثال او به چشم مي ‏خورد، وارد شده ـ و خدا داناست چه بهانه ‏ها که به دست دشمنان شيعه‏ مي‏ دهد اين غلّوها ـ و نه هيچ از قلّه‏ هاي کرامت و حماسه آنان فروتر آمده است.» (7)

روایت پانزدهم، تفسیر فصیح نصر من الله و فتح قریب» است. روایت پیروزی نور بر ظلمت و خون بر شمشیر. شاعر در این شعر سربلند ما را به کشف زیبایی های بی بدیل عاشورا فرا می خواند. زیبایی های شگفتی که تا کنون از نگاه شاعران به دور مانده است. و به راستی نیز عاشورا یک فتح الفتوح بزرگ معنوی است که باید با زبان شعر از آن رمزگشایی کرد. بی ‌توجهی به پیام‌های عزت بخش و انسان ساز عاشورا و ارائه تصویر شکست از قیام حسینی و ختم کردن تاسوعا و عاشورای حسینی به عزاداری تنها و غفلت از ابعاد حماسی و معرفتی این رستاخیز الهی، ظلمی بزرگ به عاشورا و امام عاشوراست. چرا که پیروزی در مکتب حسینی تعریفی جز عمل به تکلیف» ندارد. به خاطر چنین اعتقاد و باوری است که حضرت امام خمینی(ره) در جواب کسانی که در سال‌های مبارزه پیروزی انقلاب اسلامی را در برابر نظام استبدادی شاه زیر سوال می ‌بردند، فرمود: ما مأمور به تکلیفیم، نه مأمور به نتیجه.» و این دقیقه‌ای است که از نگاه شاعران اصیل عاشورایی پنهان نمانده است. نگاه به عاشورا به عنوان فتحی قریب» و حماسه‌ای بی‌ بدیل و با شکوه، چنان که شاعر نام آور انقلاب زنده یاد سید حسن حسینی» در سپیدسروده روایت پانزدهم» که به اسوه صبر و صلابت حضرت زینب(س) تقدیم شده است، با الهام از فراز ما رایت الا جمیلا» این فتح الفتوح را در نهایت  زیبایی به تصویر کشیده است.

 

منابع و مآخذ:

1 - حسینی، سید حسن، همصدا با حلق اسماعیل، تهران، انتشارات حوزه هنری، چاپ اول، 1363 ، صص 30 و 31.)

2 -  نادمی، سید احمد، شمشیر باستانی شرق، تهران، هنر رسانه اردیبهشت، چاپ اول، 1387 ، مقاله یک دنیا عشق، یک عالم عاطفه»، به قلم ضیاءالدین ترابی، ص 141.

3 - حسینی، سیدحسن، همصدا با حلق اسماعیل، تهران، انتشارات حوزه هنری، چاپ اول، 1363 ، ص 103.

4 - همان، ص 107.

5 - حسینی، سید حسن، گنجشک و جبرئیل، تهران، نشر افق، چاپ پنجم 1384، صص 65 تا 67.

6 - درسي كه حسين به انسان ها آموخت، شهيد سيدعبدالكريم هاشمي ‏نژاد، ص393.

7 - گرمارودی، سید علی، غوطه در مهتاب، مجموعه مقالات در بارۀ شعر شاعران کهن و معاصر، تهران، انجمن قلم ایران، چاپ اول، 1388، مقاله: شاعری در تصرف شعر.

 

رومه اطلاعات، پنج شنبه 12 دی ماه 1398، شماره 27466، وادی ادبیات، ص (6)

دو رباعی برای علی اصغر(ع)

آمد بهارِ جان ها، ای دل بیا بخندیم

وزن شعر فاطمی هنوز ناقص است

شعر ,های ,شاعران ,عاشورایی ,انقلاب ,ای ,که به ,است که ,که در ,را به ,مجموعه شعر ,اسماعیل، تهران، انتشارات ,شاعران درمانده شاعران ,بیچاره شاعران درمانده ,شاعران بیچاره شاعران

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها