محل تبلیغات شما

 ______________________________________________________________________________________

وزن شعر فاطمی» هنوز ناقص است


 

     در باره شعر فاخر و ارجمند فاطمی» بسیاری از حرف ها گفته شده و بسیاری از حرف ها هنوز ناگفته مانده است که در این یادداشت - به اختصار- به بعضی از ناگفته ها در این باب اشاره می کنم.  
     شعر فاطمی را می توان به موجودی تشبیه کرد که روز به روز جسمش پروار شده، ولی روحش همچنان نحیف و رنجور باقی مانده است، و صد البته این گفته به معنای نفی درخشش های معدودی از شاعران اصیل آیینی نیست. شاعران روشن اندیش، توانمند و کاربلدی که با اشراف به دقایق و ظرایف شعر فاطمی و به پشتوانه دانش و بینش ادبی و دینی خود، از دل این بحر بیکران گوهرهایی بی بدیل فراچنگ آورده اند. ولی بحث ما بر سر این است که بعد از گذشت چهل سال، بین کمیت و کیفیت در این عرصه، توازن و تناسب معقولی برقرار نیست. بین وضع موجود» و وضع موعود». بین آنچه که هست» و آنچه که باید باشد»، و این نقیصه ای است که برای اصلاح آن باید چاره ای اندیشید.
     این که بعد از انقلاب اسلامی شعر فاطمی از نظر کمی - همچون شعر عاشورایی، علوی، رضوی و مهدوی - از دیگر زیرشاخه های شعر آیینی سبقت گرفته و پیش افتاده، امری بدیهی و غیر قابل انکار است. ولی افزایش کمی فی نفسه امر مقبولی نیست، مگر آن که با غنا و گشایش کیفی آثار همراه باشد. این که بگوییم سالانه هزاران هزار عنوان مجموعه شعر با پیشانی نوشت شعر آیینی و فاطمی چاپ و منتشر می شود، به تنهایی قابل افتخار نیست. زمانی این اتفاق مایه افتخار و مباهات است که آثار منتشر شده از نظر درونمایه، محتوا  و مولفه های زیباشناختی نیز قابل دفاع باشند و مطالعه آنها باعث ارتقا معرفت دینی مخاطبان گردد. اگر از این منظر به مجموعه اشعار منتشر شده این حوزه نگاه کنیم، با کمال تاسف با این حقیقت تلخ روبرو خواهیم شد که حجم بیشتر این آثار فاقد مضمون و محتوای ارجمند و تلاشی ابتر با هدف کتاب سازی» است. مجموعه اشعاری بی بهره از ساختار منسجم ادبی و مولفه های زیباشناختی و سرشار از کژتابی های مضمونی و اعتقادی که گویا جز تحریک احساسات مخاطبین خویش، هیچ رسالت دیگری ندارند. در شعرها و نوحه های مورد اشاره، رستاخیزی از های و هیاهو» ست. در این شعرها - که به تولید انبوه نیز رسیده اند! - در واقع فاطمه» به عنوان یک اسوه حسنه» غایب است و سخنی از آنچه که از فاطمه باید آموخت نیست.
     اشعار، نوحه ها و مرثیه هایی غیرمستند و کوچه بازاری که با شگرد زبان حال گویی» در کار بازتولید خواب و خیال و خرافه» اند و با سوءاستفاده از احساسات دینی و مذهبی مردم، ذهن و زبان معصوم آنان را مسموم می کنند و بر صورت باورهای ارجمند و اصیل دینی، خاک تحریف می پاشند. نوحه ها و مرثیه هایی که از بزرگان دین، شخصیت هایی کاریکاتوری می سازند، شخصیت هایی عقیم، خنثی و غیرقابل پیروی. کاری که این شعرها، نوحه ها و مرثیه های بازاری با روح و روان جامعه دینی ما می کنند، فاجعه بار است. این نوحه ها و مرثیه ها مصداق بد دفاع کردن از اسلام ناب محمدی است. اعتراف تلخی است، ولی باید شجاعت این اعتراف را داشته باشیم که با کمال فروتنی بگوییم ما نتوانسته ایم این انسان های کامل را  آن گونه که شایسته و بایسته است به نسل امروز معرفی کنیم. ما خاندان رسالت(علیهم السلام) را به نسل هوشمند و کمال جوی امروز با صفات و تعابیری که با روح فرهنگ شیعی در تضاد و تقابل است، بد» معرفی کرده ایم و چه ظلمی بزرگ تر از این؟ بزرگی گفته است اگر می خواهید حقیقتی را خراب کنید، خوب به آن حمله نکنید»، بد از آن دفاع» کنید! و این بلایی است که ما – خواسته یا ناخواسته - بر سر مفاخر اسلام آورده ایم.


دین زدگی» به جای دین مداری»

     رشد کمیت بر کیفیت تا حدود زیادی در دین زدگی» جامعه ما ریشه دارد. توجه کنید: گفتم دین زدگی» نه دین مداری». چرا که دین زدگی» مثل ت زدگی» امری مذموم است و مانع بلوغ و بالندگی دینی جامعه می شود. دین زدگی یعنی توجه افراطی به پوسته و برونه دین و غفلت از باطن و درونه دین. دین زدگی یعنی غفلت از زیرساخت های اعتقادی و توجه افراطی به نقش ایوان». دین زدگی یعنی این که در صورت مسلمان باشیم و در سیرت دشمن سلمان! دین زدگی یعنی چون خوارج» کاغذ پاره ها را دیدن و علی» را ندیدن! دین زدگی یعنی حسین» را برای رضای خدا کشتن! دین زدگی یعنی پشت کردن به کرامت سلمان» و بیعت کردن با جهالت طالبان». دین زدگی یعنی تقدیس جهل» و تکفیر خردورزی». و در حوزه شعر فاطمی، دین زدگی یعنی هجده بهار فاطمه را ندیدن و نپرسیدن و بانوی کوثر و خیر کثیر را تنها در فصل زرد دیوار ودر»، فدک» و بیت الاحزان» خلاصه کردن!
     راه برون رفت از این وضعیت نابهنجار و نابسامان، گذشتن از منزل ظواهر و شعائر، و رسیدن به سرمنزل حکمت و معرفت» دینی است. گذشتن از صورت» و رسیدن به سیرت» است. پیوند مذهبیت» و معنویت» است. برگشتن از مسیر فصل» و گام زدن در بزرگراه وصل» است. تغییر ریل تفریق» به تقریب» است. چنان که حضرت مولانا فرموده است:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش

     آری، برای احصا جان و جهان دین، باید از برزخ فصل» و فاصله» بگذریم و به فصل» و اصل» بیاندیشیم. به همدلی و همزبانی، همنوایی و هم افزایی، و هم کیشی و معرفت اندیشی.
     شعر فاطمی نیز برای رسیدن به سرمنزل مقصود، باید از این مسیر روشن بگذرد. رسالت امروز شاعران اصیل فاطمی تدبر و تامل در فلسفه هستی و تبلیغ خداپرستی است. امروز شاعر فاطمی پیش و بیش از آن که  به دنبال قبر» فاطمه باشد، باید به دنبال قدر» فاطمه باشد. شعر امروز فاطمی ما نباید کشکولی انباشته از واژگانی چون فدک، بیت الاحزان و دیوار و در» باشد. چرا که پرداختن صرف به این موضوعات، ارائه تصویر محو، نیمرخ، و ناقص از بانوی بزرگواری است که به تعبیر حضرت قرآن کوثر کثیر» است.
     رسالت شاعران فاطمی در دنیایی که پوستین وارونه به تن اسلام کرده، برداشتن نقاب دروغین اسلام از چهره داعشیان متوحش است. رسوا کردن چهره منفور کفر و شرک و نفاق است. افشای تثلیث شوم زور و زر و تزویر» است. هشدار از فرو افتادن در دامچاله دجاله جهل و ظلمت، و نور افکندن بر چهره حقیقت است. رسالت شاعران فاطمی در دنیای امروز، پایین کشیدن پرچم نفاق» و به اهتزار درآوردن درفش خجسته وفاق» و اتفاق» است.


شعر آیینی، در مرحله پروانگی»

     و اما با یک ارزیابی اجمالی از وضعیت کنونی شعر فاطمی می توان گفت، علی رغم همه مقاومت ها، مخالفت ها، فشارها، تهمت ها، تهدیدها، و. کاروان شعر آیینی در حال پشت سر گذاشتن دوران افراط و تفریط»، فاصله گرفتن از برزخ غالی گری»، حرکت به سمت وضعیت مطلوب» - و نه ایده آل - و بازگشت به نقطه اعتدال» است. پشت سر گذاشتن مرحله کودکی وپیلگی»، و رسیدن به ملکوت بلوغ و پروانگی». با این تاکید که هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب» و وضعیت ایده آل» راه زیادی باقی مانده است.
     با آرزوی اعتلا و ارتقای کمی و کیفی شعر آیینی و فاطمی، و پالایش و پیرایش جان و جهان آن از کژتابی های مضمونی و اعتقادی، به عنوان حسن ختام، شما را به زمزمه فاطمی سروده ارجمند و تاثیرگذاری از حسین منزوی» دعوت می کنم. شاعری که هر چند در زمان حیاتش پیشانی نوشت شاعر دینی(آیینی) نداشت، ولی با نمونه های درخشانی که از خود در این عرصه به یادگار گذاشت، اثبات کرد که روح آموزه های اصیل دینی را بیش از بسیاری از ما که ادعای دینداری داریم دریافته است - روحش شاد و یادش گرامی باد.

با هیچ زن جز تو دلِ دریا شدن نیست
یاراییِ درگیر توفان ها شدن نیست
در خورد تو، ای هم تو موج و هم تو ساحل!
جز ناخدای کشتی مولا شدن نیست
تو نور چشم مصطفی و کس به جز تو
در شأن شمع محفل طاها شدن نیست
تو مادر سبطینی و غیر از تو کس را
اهلیّت صدّیقه ی کبری شدن نیست
جز تو زنی را شوکتِ در باغ هستی
سرو چمان عالم بالا شدن نیست
جز با تو شأن گم شدن از چشم مردم
وانگاه در چشم خدا پیدا شدن نیست
نخلی که تو در سایه اش آسودی او را
در سایه ی تو، حسرت طوبا شدن نیست
ای عالم امکان خبر، تو مبتدایش
آن جمله ای که در خور معنا شدن نیست
سنگ صبور مردی از آن گونه بودن
با هیچ زن ظرفیت زهرا شدن نیست

 

رومه ایران، شماره 7267 ، سه شنبه 8 بهمن 1398 ، صفحه آیین(16)
http://www.ion.ir/news/535730/

دو رباعی برای علی اصغر(ع)

آمد بهارِ جان ها، ای دل بیا بخندیم

وزن شعر فاطمی هنوز ناقص است

شعر ,فاطمی ,های ,شدن ,دین ,ها ,زدگی یعنی ,دین زدگی ,است که ,شعر فاطمی ,در این ,رسالت شاعران فاطمی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها